شادنشادن، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

شادن ، دردونهء خونه

نخستین تجربه حضور در کلاس

1391/7/18 15:01
نویسنده : مامان
647 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام دخترک قشنگم ،دخترک عزیزتر از جونم

این روزا که پائیز  شروع شده و همه جا حال و هوای مدرسه  و درسو لباسای اتو کشیده ست من و بابا هم تصمیم گرفتیم دخترمون رو کلاسهای مخصوص کوچولوها (بازی ، رشد و خلاقیت )ثبت نام کنیم

16/7/91 اولین روز کلاست بود تا وارد شدیم 7-8 تا کوچولوی نانازی مثل خودت با ماماناشون توی کلاس بودن و یه مربی (المیرا جون ) که انرژیش به تمام مامانا هیجان داده بود چه برسه به نی نی ها

مربیت اول اسم نی نی ها رو صدا زد و با هم آشنا شدید (البته با دست و جیغ و هورا و خوشامد گویی)،بعد هم که شعر و و هم آوازی و لگو بازی وتاب و سرسره و استخر توپ و آخر هم برگردوندن  تکه های لگو سر جاشون توی سطل. برای جلسه اول خیلی خوب بود. چیزی که خیلی واسم جالب بود این بود که از 1 ساعت کلاست یک سومش رو مات و مبهوت به مربیت نگاه می کردی  که از اول تا اخر پر انرژی بالا و پائین می پرید و شعر می خوند.

دومین جلسه کلاس با هم رفتیم باز هم مثل روز اول خیلی هیجان داشتی . امروز ساخت کاردستی داشتین :جوجو- که همه نی نی ها با کمک ماماناشون این جوجوها رو درست کردن . وقتی مربی چشمای جوجو رو داد که بچسبونیم از متحرک بودن چشما خیلی خوشت اومده بود و نمیذاشتی بچسبونمشون و تکون میدادی و یاهاشون بازی می کردی اما اخر که بهت گفتم :شادن جون ،جوجوت چش نداره جایی رو ببینه .چشا رو گذاشتی و ومن چسب زدم و خودت گذاشتی روی صورت جوجو. آفرین به ستاره قشنگم

یه عالمه شعرای قشنگ خوندیم و دست زدین وقصه جوجو کوچولو رو گوش کردین .اخر هم تو استخر توپ بازی کردی و خیلی هم خوشت اومده بود .

                           شادن در حال درست کردن جوجو

                     

                        اینم اولین کاردستی شادن جونم


اندر احوالاتت هم اینو بگم که

عاشق پیاده روی هستی .وقتی بگم می خوایم بریم  " د د " فوری میای حاضرت کنم اما اگه ببینی آسانسور  طبقه پارکینگ بایسته پیاده نمیشی که با ماشین بریم دوست داری پیاده بریم.

دیروز میدیدم لگو هات رو میری از اتاق میاری و میری تو تراس ، دست خالی بر می گردی و ذوق هم میزدی ، دوباره رفتی آوردی ، این دفعه نا محسوس دنبالت کردم دیدم میشینی تو تراس و لگو ها رو یکی یکی میندازی بیرون !!!! عادت کردی هر چی دستت باشه میندازی بیرون از تراس .


2 شب هم هست که واست مسواک میزنم خیلی هم دوست داری

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شیما مامان درینا
25 مهر 91 16:23
سلام مامان شادن عزیز وبلاگ قشنگی دارین و صد البته کوچولوی نازتر دختر من هم یک سال و یک ماهشه می خواستم بپرسم شادن جون رو به چه کلاسی بردین ؟


سلام عزیزم مرسی . شادن رو می برم خانه فرهنگ اردیبهشت کلاس(بازی و رشد)
mphadeseh joon
3 آبان 91 21:04
سلام عزیز دلم.الهی فدات بشم که روز به روز خوشگل تر میشی.زودتر بیا پیشمون دل هممون واست یه ذره شده.می بوسمت گلم.