شادنشادن، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

شادن ، دردونهء خونه

عروسک 23 ماهه

1392/5/5 9:03
نویسنده : مامان
836 بازدید
اشتراک گذاری


سلام شیرین زبون
حرف زدنت اینقدر عالی شده که همه رو شکه کردی وهر روز هم داری حرفهای جدید میزنی. جمله هات فعل و فاعل دارن یه موقع هام 3-4 کلمه ای اند .اولین جمله 3 کلمه ای : "شدا علی میاد " حالا داستانش:
از اونجایی که علاقه زیادی به علی خاله زری داری،یه روز که داشتن از خونه مامان جون میرفتن خیلی گریه کردی طوری که اصلا آروم نمیشدی همش میگفتی :علی بیا... .منم بهت میگفتم :مامان، علی رفت اما دوباره فردا میاد...و کم کم اروم شدی .فردا که رفتیم خونه مامان جون همش میگفتی :"شدا علی میاد "یهو متوجه شدم که امروز همون فردای دیروزه و منتظر علی هستی .خوشبختانه علی واسه تمرین تیمش دوباره اومد و به آرزوت رسیدی و منم دروغگو نشدم.
(پی نوشت :هنوز حرف ف رو نمیتونی تلفظ کنی و میگی ش  : شدا(فردا)  اشتاد(افتاد)  پیس پیس(پیف پیف)  )

" آره " و " باشه " گفتنت  همه رو کشته.جالبیش اینه که مثلا یه چیزی و بهت توضیح میدیم ومیگیم اشتباست ونباید انجام بدی میگی باشه اما بعد از 2 ثانیه کار خودت رو انجام میدی.

وقتی چیزی بر وفق مرادت نیست اخمهاتو میکنی توهم و میگی: ای بابااااا 

وقتی به حساب خودت میخوای کار خارق العاده ای انجام بدی فوری میری دوربین و میاری میدی به من و میگی عکس بگیر   (مثلا وقتی میری توی سطل اسباب بازیهات و درشو میبندی و...)

تازگیا دوست داری روی انگشتهای پات راه بری و به ما نگاه کنی تا تشویقت کنیم و بگیم اووو چه بزرگ شدی.

دوست داری با همه چی برج بسازی با مکعب های رنگی و لگوهات و کوسنهای مبل ... یه روز که رفته بودیم واست پوشک بخریم من وبابا حواسمون به اقای مغازه دار بود وقتی سرمون و برگردوندیم دیدیم بسته های پوشک مغازه رو رویهم گذاشتی وهمینطور هم داری اضافه میکنی گفتم شادن چکار میکنی گفتی : برج
 اقای مغازه دار گفت عیبی نداره بذارین بازی کنه ماهم 10 دقیقه منتظر شدیم تا برج سازی شما تموم شه

پسندها (1)

نظرات (0)