شادنشادن، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

شادن ، دردونهء خونه

10 /10/ 89 عشقی در دل دارم

1390/4/24 16:31
نویسنده : مامان
329 بازدید
اشتراک گذاری

قضیه از اینجا شروع شد که من احساس کردم توی وجودمی

niniweblog.com

به بابا گفتم رفت بیبی چک گرفت  مثبت بود من و بابا خیلی خوشحال شدیم اما چون لکه دیده بودم نگران هم بودیم ، به دکترم زنگ زدم گفت ازمایش بده . منم فرداش رفتم ازمایشگاه چهر ازمایش دادم  گفت جوابش عصر اماده میشه به بابا زنگ زدم ببینم عصر ساعت 5 می تونه بیاد بریم جوابو بگیریم ، گفت دیر میاد ازمایشگاه میبنده .

خودم رفتم و تا جوابو دیدم که مثبت بود تو پوست خودم نمی گنجیدم داشتم بال در میاوردم از اینکه خدا یه فسقلی تو دلم گذاشته.niniweblog.com

 

 به بابا هم زنگ زدم تا این خبر خوش رو به اون هم بدم ، بابایی هم خیلی خوشحال شد

فردا رفتم دکتر گفت باید استراحت کنی والا سقط می شه منم تصمیم گرفتم تمام تلاشمو بکنم تا عزیز مامان بمونه ، از خدا خواستم عشقمو تو دلم نگه داره. 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)