لالایی
دختر ملوسم امروز 35 هفته و 5 روزست.
دیشب که رفتم بخوابم تا پتو رو کشیدم رو خودم همچین لگدهایی میزدی که نگران شدم با خودم گفتم الان تموم میشه ، اما تموم نشد که هیچی شدید تر هم شد. بابا هم دستشو گذاشت رو شکمم داشت شاخ در می اورد گفت:چرا اینطوری تکون میخوره؟!!
با خودم گفتم شاید لالایی بگم اروم بشی خوابت ببره. شاید باورت نشه ولی تا شروع کردم به لالایی خوندن دیگه تکون نخوردی و اروم شدی . من و بابا باورمون نمیشد این اولین بار بود که برای دختر قشنگم لالایی خوندم خیلی خوشحالم خدایا ازت ممنونم .
مامانی ، این روزا دارم کم کم سنگین میشم و مثل پنگوئن ها راه میرم ،کف پام وزانوهام خیلی درد می کنه ولی همه رو تحمل میکنم چیزی نمونده گلم . فقط 23 روز مونده تا عروسکمو بغل بگیرم . مامان لحظه شماری میکنه برای اون لحظه. انشاا... تمام نی نی ها یی که تو شکم مامانا هستن سالم باشن و سالم چشم به این دنیا باز کنن وتو هم یکی از اونا باشی .