شادنشادن، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

شادن ، دردونهء خونه

آبان 90

1390/8/29 15:46
نویسنده : مامان
572 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پرنسس من

روز اول ابان که 2 ماهت تموم شد من وبابا بردیمت بهداشت تا واکسنهای 2 ماهگیت رو بزنی    الهی بمیرم اینقدر گریه کردی که اشکت در اومد . بابا من و شما رو خونه طیبه خانوم گذاشت تا اگه یه موقع خدا نکرده تب شدید کردی تنها نباشیم ، اما خدا رو شکر درجه حرارت بدنت از 4/37 بالاتر نرفت فقط تا 2 روز نق نق میکردی.

                       

چهارم آبان رفتیم مشهد نامزدی عمو محمود و عمو مجتبی و اسما جون. بعد از یه سال عروسی نرفتن خیلی خوش گذشت همه اذعان داشتن که پاقدم مبارک دختر قشنگ ما بوده که 2 تا عموهاش با هم نامزد کردن . الهی قربون دخترم برم که اینقدر خوش قدمی .             

خوش قدم بودنت از اونجا به من و بابا ثابت شد که تا پا توی دل مامان گذاشتی خونمون رو عوض کردیم  و چند وقت بعد از به دنیا  اومدنت ماشینمون رو عوض کردیم .

                 

16 آبان  :  به دستهات خیره میشی  و همش بهشون نگاه می کنی.

26 ابان  : دستهات رو به سمت عروسکت ( بزغاله که خیلی دوستش داری ) میاری و لمس می کنی وسعی می کنی بگیریش.

سه یاور همیشگی :بزغاله - شادن - ملینا

 

30 آبان   : دیگه گردنت رو کامل سفت میگیری .

شست دست راستت رو پیدا کردی و میکنی توی دهنت و یه ملچ و ملوچی راه میندازی . به خاطر اینکه شست خور نشی با کمال بی میلی و اینکه اصلا دوست نداشتم پستونکی بشی از امروز بهت پستونک دادم ، البته سعی میکنم کم و فقط وقتی می خواهی بخوابی بهت بدم.

اینجا پستونک دهنت بود خودت کم کم خوابت برد ، غنچه مامان

                               الهی قربونت بشم که خودت خوابیدی

از خوت صدا در میاری ، باهات که حرف میزنم یه چیزی میگی مثل  " اینگا "  من و بابا دلمون غش و ضعف میره وقتی "اینگا" میگی الهی فدات بشم عسل مامی.

                                 

28   آبان  : نی نی پارتی خونه هامون خان رفتیم که خیلی خوش گذشت.

 

                       شادن و دوستان در جهت عقربه های ساعت:

پرنسس ها *

شادن-فریمهر-آروشا-شاینا-سوفیا-سارینا-وانیا-یاسمین-آرام

 

شازده ها *

هامون - طاها-رادين-آبتین -سهيل -شايان -برديا -پرهام -( پرنسس آرام )-امیر مهدی - مانی -برسام- نريمان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)