تیر 91 ( 10 ماهگی شادن )

سلام به روی ماهت شادن من

واقعا شرمنده دختر گلم هستم که اینقدر دیر وبت و آپ کردم قول میدم جبران کنم نفس من

چیزی تا یه ساله شدنت نمونده واااای خدایا چه زود گذشت کی فکرشو میکرد ! الان 10 ماه و 28 روزه هستی و از اخرین باری که واست مطلب گذاشتم خیلی بزرگتر و فهمیده تر شدی و خیلی کارهای جدید هم انجام میدی :

وقتی بهت می گم موهاتو شونه کن شونت رو می کشی به موهات اگه شونه هم نباشه هر چی دم دستت باشه رو می کشی به موهات.

بهت الو کردنو یاد دادم ، فدای الو کردنت بشم من ،گوشی رو برمیداری میذاری کنار گوشت و خیلی قشنگ میگی  "  اوووو  "

از همه مهمتر صدای ببیی رو دیگه کامل یاد گرفتی . بهت می گیم " شادن ببیی میگه؟ " تو هم میگی : "ب ب " قربونت بشم که اینقدر باهوشی.

غیر از "ب ب "، "با   با" و  "د  د" هم می گی.

بای بای و بوس و دس دسی هم که قبلا انجام میدادی.

قرتی خانوووووم نانای کردنت هم پیشرفت کرده : تا کوچکترین اهنگ دیلینگ دیلینگی می شنوی فوری دستاتو میبری بالا و مچت رو تکون میدی و دس دسی می کنی ،

کتابات رو خودت ورق میزنی البته یاد داشتی  اما الان کاملا یاد گرفتی طوری که اجازه نمیدی برات بخونمشون دوست داری تند تند ورق بزنی. کتاب 3 بعدی چه کسی در باغ قایم شده ؟ رو حسابی یاد گرفتی تا بهت می گم کی رفته پشت کندو قایم شده ؟ فوری عکس کندو رو میگیری بالا و زنبور رو نشون میدی . بعدا یه مطلب در مورد کتابات مینویسم.

کشویی توی خونه نیست که وسائلاشو در نیاورده باشی هر وقت توی اتاقتی لباساتو از توی کشوهات می ریزی بیرون همچین هم ذوق میکنی این چه لذتی داره عروسک من؟؟؟

                 از دندون در اوردنت بگم که 3 تا دیگه دندون در اوردی

                          17 و 10 تیر  جلو پسین راست وچپ

                                   22 تیر   جلو پسین چپ

                                            مبارک  مبارک

              حالا دیگه دندونات 8 تا شدن حسابی کباب خور شدی .

عاشق میوه ای حاضری تمام روز و میوه بخوری اما شیر و غذا نه .گیلاس و میخوری فقط واسه هسته ش ،گوشت گیلاس و تف میکنی و هسته شو اینقدر با لثه هات اینور اونور میکنی و توی دهنت میچرخونی که دیگه هیچی گیلاس بهش نچسبیده باشه و سفید بشه اونوقت از دهنت بیرون میاریش ! بابا تو دیگه کی هستی .انگور دونه شده دوست نداری باید خوشه رو بگیری دستت و خودت با انگشتای کوچولوت یکی یکی دونه کنی و بذاری دهنت .راستی نون و برنج هم خیلی دوست وقتی می بینیشون نمی تونی جلوی خودتو بگیری و حتما یه دستی میزنی

مامانی نانازی من خیلی گرمایی هستی بعضی شبا ساعت 4-5 بیدار میشی و روی سنگ کف خونه میگیری میخوابی .

چند روز پیشا که مامان جون خونمون بود مثل همیشه که هر یکی 2 ساعت بیدار میشم و چکت می کنم ساعت 5 بیدار شدم دیدم نیستی فکر کردم اومدی روی تخت پیش ما اما اصلا توی اتاق نبودی توی راهرو هم نگاه کردم نبودی داشتم نگران میشدم یهو مامان جون متوجه بیدار شدن من شد و گفت ساعت 4 بیدار شدی و رفتی توی اتاق روی تشک مامان جون گرفتی خوابیدی .

حالا دیگه یاد گرفتی وقتی میری روی تخت یا مبل با بیای پایین. قبلنا  با سر می اومدی پایین .اما حالا هر وقت می گم شادن اول پاتو بذار می چرخی و پاتو میذاری پایین . البته نا گفته نماند که روی میز مبل هم میری و روش 4 دست و پایی می کنی .

اینا مهمترین کارهای جدیدی که توی این ماه یاد گرفتی بودن اگه چیز بیشتری یادم اومد میام واست مینویسم

حالا یه چند تا هم از عادتای بدت بگم که وقتی بزرگ شدی و خوندی فکر نکنی خیلی راحت و بی درد سر بزرگ شدی.

یکی اینکه خیلی دیر وقت  میخوابی شده گاهی اوقات من و بابا خوابیدیم اما شما هنوز بیداری .

شیر وغذا هم کم میخوری مگه آهنگهایی که دوست داری رو بذاریم تا چند قاشق بخوری (این آهنگا رو دوست داری هیاهو گوگوش، اگه کسی رو دوست داری کامران هومن،امروزه نوید راستی )

و دیگه اینکه همیشه به من چسبیدی تا میرم توی اشپزخونه نق نق میکنی و میای به پاهام می چسبی و نمیذاری کاری بکنم . اگه باهات بازی کنم بازی میکنی اما تا از اتاقت بیام بیرون تو هم فوری میای دنبالم حتی نمیذاری بریم دستشویی یا حمام ، میای پشت در گریه می کنی باید قایمکی بریم و خلاصه کنیم .

                         ولی همین کارات هم شیرینن عروسک من 

                                      من و بابا بی نهایت دوستت داریم