اولین شمال
سلام عزیز دلم می خواد بخورمت دیگه ،اینقدر که شیرین شدی هوا برعکس دو روز پیش آفتابی و بهاری بود چهارشنبه هم که تعطیل ... ، دیگه جون میداد واسه شمال رفتن ،این طوری بود که اولین سفرت به شمال اغاز شد . تند تند وسائلا رو جمع کردیم مهدی جون هم خونمون بود اونم راه انداختیم باهامون اومد . از جاده هراز رفتیم وااااای چه ترافیکی .ساعت 1 ظهر راه افتادیم 7:30 شب رسیدیم آمل !!!خیلی دختر خوبی بودی اصلا توی راه اذیت نکردی بووووووس بعد از کلی گشتن بلاخره ساعت 10 جا پیدا کردیم : متل گل سرخ بین نور و نوشهر که شانس ما یه سوئیت خالی داشت و البته از شانس شما دختر گلم سوئیت رو به دریا !! اصلا باورمون نمیشد همچین جای خوبی پیدا کنیم .خ...
نویسنده :
مامان
13:42